آنارشیست خشمگین
تمام مطالب این وبلاگ بدون اجازه ی کتبی و یا شفاهی از مخترعان و نویسندگان زبان های مورد استفاده به نگارش درآمده اند. کلیه ی حقوق نامحفوظ است. انتشار، تکثیر، ترجمه، تنظیم و توزیع تمام مطالب این وبلاگ، چه با ذکر منبع و چه بدون آن، در هر شکل و به هر وسیله ای که باشد، مطلقا آزاد است. امید است که این مطالب مورد سرقت ادبی قرار گرفته و به امضای انسان های شورشی و آزادیخواه در بیایند. کپی از بلاگ حذف شده آنارشی عاشق در بلاگفا توسط رزا
۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه
انتقاد یک آنارشیست از آنارشیسمی که بود!
سیاست کار خانگی
نویسنده: Patricia Mainardi از گروه Redstockings - سال 1970
زن آزاد - بسیار متفاوت از آزادی زن! اولی اشاره به انواع مختلف چیزهای لذت بخش دارد (که گذشته از جاهای دیگرشان) باعث دلگرمی مردان رادیکال می شود. دیگری اشاره به کار خانگی دارد. اولی به معنی س.ک.س بدون ازدواج، س.ک.س قبل از ازدواج، مناسبات دنج خانه داری ("من با این خوشگل خانم زندگی می کنم") و از خود رضایتی از دانستن اینکه تو از آن مردانی نیستی که به جای یک زن، خواهان یک ضعیفه ی سربه زیر باشد، است. آن یکی بعداً خواهد آمد. بالاخره، کیست که هنوز هم خواستار آن کالای قدیمی، زن خانه دار آمریکایی، شوهر بودن، خانه و کودک باشد؟ کالای جدید؛ زن آزاد، بیشتر س.ک.س می کند و ترجیحاً شغلی نظیر رقصیدن، سفالگری یا نقاشی کردن دارد که می تواند با کارهای خانه نیز مطابقت داشته باشد.
در طرف دیگر، رهایی زن قرار دارد - و کار خانگی. چه؟ می گویی که کار خانگی ناچیز و پیش پا افتاده است؟ چه عالی! این درست همان چیزی است که بنده در ذهن داشتم. به نظر کاملاً معقول و مستدل می آید. ما هر دو دارای شغل بودیم و بایستی چند روزی در هفته را کار می کردیم تا زندگی مان را بگذرانیم. پس چرا در انجام کار خانگی سهیم نشویم؟ این را به همسرم پیشنهاد کردم و او قبول کرد - اغلب مردان باحال تر از این هستند که شما را بار اول کامل رد بکنند. گفت که حق با توست. پیشنهاد منصفانه ای است. سپس اتفاق جالبی رخ داد. من این اتفاق را تنها می توانم با توضیح این مسئله شرح دهم که ما زنان بیشتر از آنچه که بتوانیم تصور کنیم، شست و شوی مغزی شده ایم، احتمالاً به خاطر سال های متعدد از مشاهده ی تلویزیون و دیدن زنانی که به خاطر کف براق اتاق ها به وجد می آیند و یا در اثر دیدن یقه های چرکین لباس ها در هم می شکنند. مردان چنین نیستند. آنان واقعیت اصلی و اساسی کارخانگی را از همان ابتدا تشخیص می دهند. که کار خانگی کار پست و قبیحی است.
ساختار اقتصادی آنارشی
فمینیسم، طبقه و آنارشیسم
آنارشیسم و ساختار جامعه ی آینده
هی آنارشیست... و چنین گفت لنین!
این سوالی است که اغلب از منتقدان مارکسیسم، به خصوص منتقدان شکل لنینیستی آن، پرسیده می شود. دولت و انقلاب لنین، اغلب دموکرات ترین اثر او محسوب می شود و لنینیست ها آن را گواه غیر اقتدارگرا بودن لنین و پیروان عقاید او می دانند. از اینرو، این سوال از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، پاسخ آنارشیست ها به اینکه دولت و انقلاب لنین نشانگر ذات دموکراتیک (حتی لیبرتارین) مارکسیسم است، چیست؟ آنارشیست ها به دو طریق به این سوال پاسخ می دهند:
نخست، بسیاری از جنبه های اساسی عقاید لنین را می توان در تئوری های آنارشیسم یافت و در حقیقت، این عقاید دهه ها قبل از آنکه لنین دست به نگارش این اثر بزند، بخش غیر قابل انکاری از آنارشیسم بوده اند. به عنوان مثال، باکونین در سال های 1860 در مورد نمایندگان قابل فراخوانی (mandated delegate یا recallable delagate) محل های کار متحد شده در قالب شوراهای کارگری به عنوان چارچوب جامعه سوسیالیستی لیبرتارین (libertarian socialist) و همچنین تشکیل میلیشیاهای مردمی برای دفاع از انقلاب سخن گفته بود. علاوه بر این، او بر این امر کاملا واقف بود که انقلاب یک پروسه است و نه یک رویداد و در نتیجه برای شکوفایی و پیشرفت، نیازمند زمان است.
زبان و بار جنسیتی آن*
زبان بی برو برگرد بخشی فعال از فرهنگ و روبناست. زبان انعکاس ذهنیت جامعه و چگونگی اعمال فرهنگ است. شاید اغراق نباشد که بگوییم اجزا گوناگون روبنا و فرهنگ از طریق زبان به هم متصل می شوند و زبان جایگاه ویژه ای در روبنای هر جامعه و تولید و باز تولید مناسبات حاکم نقش فعالی ایفا می کند. در جهان امروز زبان بهیچوجه نقش خنثی در رابطه با مناسبات میان مرد و زن نداشته و خود به ابزاری در تحکیم فرودستی زنان بدل شده است. از همین رو مبارزه علیه زبان مرد محور مبارزه علیه بخش مهمی از سیتسم مردسالاری است. وقتی زبان را به چالش می کشیم بناچار بسیاری از مفاهیم مردسالارانه را در عرصه ایدئولوژی، فلسفه، اقتصاد، فرهنگ و باور عمومی به چالش کشیده ایم...
اشتراک در:
پستها (Atom)